سکوت سرد سوختن ...

ساخت وبلاگ
نگاه طلوع خورشید را به تماشای حزن می نشیند ... یاس مغرور روییده در دلتنگی های زمان ، گل واژه های سالها دلتنگیش را به دست نسیم سحر سپرد تا فراتر از جوی گذر بر نگاه جستجوگر و شاید سرزنشگر آقتاب بنشاند .. رها نمودن گل واژه هایی که مبهم به حصر زمانه بود و آغشته به عطر خوش صحرا ، غروری شکسته شد در آیینه ی چشم ها ... باران که می بارد سنگینی نگاهش را پرتوی سنگ خارا می فهمد ... در بی قراری لحظه ها خاموش گشته و همدم خاموشی نگاهش بوته  یاسیست که آن هم به انزوای زمان خفته، نشسته ... نگاه پریشانش ، چرخش قاصدک ها را به شوقی کودکانه دنبال نمی کند ... نغمه ی کبوترانی رها در آسمان قلبی شکسته را به سکوت اشک م سکوت سرد سوختن ......
ما را در سایت سکوت سرد سوختن ... دنبال می کنید

برچسب : غروري,ميشکند, نویسنده : edaltangam9 بازدید : 21 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 5:27

سخت است  دلتنگی را به تصویر فهم در اسارت واژه ها کشیدن ... که فریادی فراتر از عشق می سراید تب لحظه ها در درد خفته ی زمان ... ساحل دریا را قراری نیست ... طوفان دل سد مژه ها را که در هم می ریزد آوای دلتنگی می سراید نهفته در جاری لحظه ها ...  کنار نگاه خورشید یاس ها بی قرارند .... آفتابگردانها را خیالی نیست که شب نیز بودن خود را فراموش کرده است ...  برکه ای در گوشه ی خلوت خویش نوازش می کند دل پرغصه ی ماه را و سپیداری می خواند در دل ابر ،داستان دلدادگی مهتاب را ... در افق نگاه بارانی محو می شود کبوتری رها در دل قفس ساخته ی زمان ... در عمق  فاصله ها بی رنگ می شود سرای دنیا ...  نسیم گذر خاطرات، گی سکوت سرد سوختن ......
ما را در سایت سکوت سرد سوختن ... دنبال می کنید

برچسب : واژه,هايي,مبهم, نویسنده : edaltangam9 بازدید : 22 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 5:27